.::مولود كعبه::.
خورشيد ولايت دميده
رنگ رخ مهتاب پريده
بادامبارك قدم نو رسيده
پيش قدمش از ستاره
انگار داره بارون ميباره
حق مثل اون گوهري نداره
خاك كف پاش دواي من
نيمه نگاهش شفاي من
كبوترم ديده به دست اون
دونه بريزه براي من
آيينه حي سرمد اومد
زهرا و علي و احمد اومد
نذر قدمش كاش بميرم
من از درخونه اش نميرم
...تا از زهرا عيدي بگيرم
سلام...عيدتون مبارك...ولادت حضرت علي(ع) و روز پدر رو به همه مخصوصا پدرها و بازم مخصوصا به پدر و پدر بزرگ خودم تبريك ميگم...شاد باشيد هميشه
المپيك هم تموم شد...ولي حق حيدري رو ضايع كردن...مافياي روسها...بازي فينال هادي ساعي توي فرودگاه بوديم...هي مرده ميگفت مسافرهاي تهران برن تو سالن انتظار هواپيما ميخواد بره يه عده بودن اصلا از سر جاشون تكون نخوردن تا بازي تموم شد...خيلي حال داد بازي هادي ساعي:دي
بيخيال امروز روز جشنه...چرا ناراحت؟
امشب دارم ميرم شيراز...اگه نتونستم به بلاگهاتون سربزنم شرمنده...ولي كامنتهاتون رو حتما چك ميكنم...
شاد باشيد و خرم
...اي فرزند آدم
من سخنانت را مي شنوم وقتي بامن حرف ميزني و درد دل بازميگويي.تو نيز سخنان مرا در كتاب من بخوان كه فرشتگانم بر تو فرود آورده اند و من بدان وسيله با تو سخن ميگويم.اگر با من انس بگيري تو را از همگان بي نياز مي كنم و اگر با غير من مانوس شوي در هركاري محتاج و گرفتار خواهي ماند.از كسي جز من بيم نداشته باش و مهراس.به يادآور كه هيچ قدرتي ياراي مقابله با اراده من را ندارد.از يادمبر كه هيچ اتفاقي در عالم به جز به خواست من نمي افتد.من همنشين كسي ام كه به ياد من باشد من از رگ گردن به تو نزديكترم و تو را از خودت بهتر مي شناسم.در هيچ حالي فراموشم مكن و ياد مرا از خود دور مساز.در خلوت خود به انديشه بنشين و در تنهايي خود سخنان مرا بشنو نعمتهاي مرا بشمار و خطاهاي خودت را به يادآر مرا دوست داشته باش و محبتم را در دل ديگران نيز بيانداز مهرباني هاي مرا برايشان بازگو كن و سايه سار لطف مرا بر فراز وجودشان نشان ده.
رنگ رخ مهتاب پريده
بادامبارك قدم نو رسيده
پيش قدمش از ستاره
انگار داره بارون ميباره
حق مثل اون گوهري نداره
خاك كف پاش دواي من
نيمه نگاهش شفاي من
كبوترم ديده به دست اون
دونه بريزه براي من
آيينه حي سرمد اومد
زهرا و علي و احمد اومد
نذر قدمش كاش بميرم
من از درخونه اش نميرم
...تا از زهرا عيدي بگيرم
سلام...عيدتون مبارك...ولادت حضرت علي(ع) و روز پدر رو به همه مخصوصا پدرها و بازم مخصوصا به پدر و پدر بزرگ خودم تبريك ميگم...شاد باشيد هميشه
المپيك هم تموم شد...ولي حق حيدري رو ضايع كردن...مافياي روسها...بازي فينال هادي ساعي توي فرودگاه بوديم...هي مرده ميگفت مسافرهاي تهران برن تو سالن انتظار هواپيما ميخواد بره يه عده بودن اصلا از سر جاشون تكون نخوردن تا بازي تموم شد...خيلي حال داد بازي هادي ساعي:دي
بيخيال امروز روز جشنه...چرا ناراحت؟
امشب دارم ميرم شيراز...اگه نتونستم به بلاگهاتون سربزنم شرمنده...ولي كامنتهاتون رو حتما چك ميكنم...
شاد باشيد و خرم
...اي فرزند آدم
من سخنانت را مي شنوم وقتي بامن حرف ميزني و درد دل بازميگويي.تو نيز سخنان مرا در كتاب من بخوان كه فرشتگانم بر تو فرود آورده اند و من بدان وسيله با تو سخن ميگويم.اگر با من انس بگيري تو را از همگان بي نياز مي كنم و اگر با غير من مانوس شوي در هركاري محتاج و گرفتار خواهي ماند.از كسي جز من بيم نداشته باش و مهراس.به يادآور كه هيچ قدرتي ياراي مقابله با اراده من را ندارد.از يادمبر كه هيچ اتفاقي در عالم به جز به خواست من نمي افتد.من همنشين كسي ام كه به ياد من باشد من از رگ گردن به تو نزديكترم و تو را از خودت بهتر مي شناسم.در هيچ حالي فراموشم مكن و ياد مرا از خود دور مساز.در خلوت خود به انديشه بنشين و در تنهايي خود سخنان مرا بشنو نعمتهاي مرا بشمار و خطاهاي خودت را به يادآر مرا دوست داشته باش و محبتم را در دل ديگران نيز بيانداز مهرباني هاي مرا برايشان بازگو كن و سايه سار لطف مرا بر فراز وجودشان نشان ده.