یکشنبه، دی ۰۹، ۱۳۸۶

.::شارژ::.

...سلام
----------
در این روزگار...این دنیای ماشینی...این دنیای آهن و دود و برق...همه چیزمان ماشینی شده...و البته هنوز جای بسایر دارد تا چیزهای دیگری هم به این همه چیز اضافه شوند...ژاپنی ها گفته اند تا 2050 ربات هایی ساخته می شود که عاشق می شوند و با انسان ازدواج هم می کنند...س
ولی همه ی این ها یک طرف...وقتی خود انسان هم ماشینی شود طرف دیگر...س
من هر چند همیشه نگران این ماشین شدن انسان بوده ام...ولی خودم هم آلوده اش هستم خواه ناخواه...و این وقتی به اوج خود رسیده است که برای فرار از این معضل باید دست به دامان خودش شد...این که مثل یک ماشین شارژ شوی...تا بتوانی کم کم مولد را خودت درست کنی...س
مثل این که هر شب دو شاخه ام را در پیریز برق بزنم...بعد به جای داغ شدن پس از شارژ، کمی گیج می شوم و سرم سنگین...در طول روز دقیق احساس می کنم که نا خودآگاه لبخند می زنم...زیاد...بدون هیچ دلیلی...صبح و عصر هم موتورم را تنظیم می کنم که الکی و بی خود دور موتور بالا و پایین نرود...حداقل دو بار هم باید شوک وارد کنم تا ولتاژ شارژ اولیه پایین نیاید و حتی بهتر شود...س
شاید چیزی باشد شبیه واکسن...که با ضعیف شده ی خود ویروس باکتری و این ها مقاومت ایجاد می کند...البته همیشه هم این واکسیناسیون موفق نیست...بعضی وقت ها خود؛ عامل بیماری می شود...و دائمی هم نیست و باید چک کرد و مواظب بود...س
----------
تلنگر(بی ربط): در این سرمای زمستان، کم بود غذا و تورم و گرانی(!)؛ هوای پرنده ها را داشته باشید...س
پ ن: در پناه خدا

شنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۶

.::بدون شرح::.