چهارشنبه، آذر ۱۸، ۱۳۸۳

.::همچون غلام خانه اش زنجیر در پایم کنید::.

...سلام
وای بلاخره تونستم بنویسم...دیگه داشتم خفه میشدما!
چی بگم؟آهان...از اینجا شروع کنم که بلاخره اولین پروژه مهمم رو انجام دادم...ختما میگین چه پروژه ای...طراحی نشریه غدیر بسیج دانش آموزی آبادان...از این به بعد هم قرار شده با اونا کار کنم...بدک نیست...بلاخره باید از یه جایی شروع کنم و یه سابقه ای پیدا کنم
حتما تا حالا کسی خواسته چوب لای چرختون بذاره نه؟...ولی من نمیذارم کسی این کار رو بکنه!قابل توجه بعضیا!
راستی مگه هرکی اسمش پاپتیه بش جایزه میدن؟آخه چند وقتیه همش میل میاد که آیا مایل به فروش دومین خود هستید؟نه اسپم هم نیستن...اگه شما خبر دارین که جایزه میدن به منم بگین که سرم بی کلاه نمونه:دی
این نامه اعتراض به نشنال جوگرافی رو امضا کردین؟اگه نه پس معطل نشین...خودتونم که حتما میدونین چرا...
امسال وضعیت درسها بهتره ولی دارن میچلوننمون...یه خبرهای بدی هم داره درباره امتحانات ترم میاد که اگه صحت داشته باشه بدبخت میشیم...
راستی فیلم دوئل رو دیدین؟...آبادان فکرکنم مرداد یا شهریور بود آوردش...ولی نرفتیم...حالا هم که هنوز نیاورده...اونایی که دیدن میگن آخره آبادانه!...یه فیلم جنگی واقعی ساختن ایندفعه...چند میلیارد خرج برداشته...بعضی از فیلمسازهای خارجی که اونو دیدن خیلی تعجب کردن...یه جاش هست هواپیمایی که شیرجه میزنه حدود 2متر با زمین فاصله داره!...خلاصه اینکه همچنان منتظریم تا این فیلم رو ببینیم
شاید تعجب کرده باشین میگم این فیلم مردادماه تو آبادان به نمایش دراومده...اینجا بعضی از فیلمها رو خیلی زودتر از اینکه تبلیغشون بشه اکران میکنن...مثلا شمعی در باد رو اردیبهشت آورده بود...البته مجبور شد مهرماه هم دوباره اونو آورد...
می بخشید اگه بتون سرنمیزنم...وقت نیست دیگه
برام دعا کنید
...ای فرزند آدم
راست نمیگوید آنکه از عشق من دم می زند
اما چون شب بر دیارش ÷رده می کشد سربه
بالین میگذارد و می خوابد
آیا هر عاشقی دوست دنارد که با معشوق خود تنها باشد؟
آیا هر عاشقی انتظار نمیکشد که فرصتی برای
گفتگوی معشوق در خلوت بیابد؟
آنکه مرا دوست دارد فراموشم نمی کند.من
هرشب به سراغ دوستان و یاران خود می آیم
و چشمانشان را بر دلهایشان می گشایم
تا با من رو در رو سخن بگویند و در تاریکی
شب با من حرف بزنند و مرا نزدیک خود
بیابند و پاسخ مرا به پرسشهای حود
.بشنوند